بسم الله الرحمن الرحیم انه خیر ناصر و معین
قبل از اول!با تشکر از راوی بزرگوار برای تذکرشون که اون جمله بالا را اشتباه مینوشتم من هم تصحیح نمودم.
...بچه تر که بودیم بهمون میگفتن:وقتی نماز میخونید حواستون باید جمع نماز باشه ...اگه موقع گفتن" ایاک نعبد و ایاک نستعین"فکرتون هر جای دیگه ای باشه این به حساب اینه که به جای" رب العالمین" دارین اونو میپرستین...ما هم همش حواسمون بود که به حساب مشرکین نباشیم خدای ناکرده...همه سعی مون این بود که نمازمون فقط برای خدای مهربون باشه...
راستش الان دیگه از اون روز هایی که اولین نماز های واجبم رو میخوندم خیلی گذشته...دیگه هیشکی بعد از نمازمون با لبخند بهم آفرین نمی گه ...بزرگ تر شدم و فکرم رو هزار و یک جای دیگه هم لازم دارم...دیگه فقط دعاهام درس و مدرسه و سلامتی مامان و بابام نیست...
دیگه حواسم نیست کی میرسم به "ایاک نعبد"...به خودم که میام سلام نماز رو دادم و بلند شدم که برم سراغ اون هزار یک تا کار دیگه! که موقع نماز حسابی بهشون فکر کردم و احتمالا به نتایج جدیدی هم در باره شون رسیدم...
موقع دعا هم نمیدونم چی باید بخوام اینقدر که دور و برم شلوغه اصلا یادم نمیمونه باید برای کدومشون دعا کنم...فقط میگم:خدایا حواست به من باشه....نه اینکه نباشه نه!همیشه هست فقط اینکه این دعام یعنی کمکم کن حواس من هم به تو باشه...توی هر کاری که میکنم...روم نمیشه اینو بگم به جاش میگم :خدایا نکنه منو از یادت بره...
یعنی میشه ؟اینکه یه روزی یه نماز عاشقونه برای خود خودش بخونم؟یه رکوع خاضعانه و یه سجده عابدانه؟؟؟
...اینا گفته های شبانه یک دوست بود...کسی که رابطه دوستی مون ورای توافق سن و سالمونه...هر چند وقت یکبار یه شب پا میشه میاد سراغم برای حرف های نگفته و بغض سرازیر نشده ای که داره ...و من...
ای وای بر من...تازه یادم می افته خودم کجای کارم!!!
...در پناه حق